بعضی از دانشمندان بین تنسر و کرتیر شباهتهایی یافته و به این نتیجه رسیدهاند که کرتیر لقبی برای تنسر بودهاست. اما این نظر کاملاً رد شدهاست زیرا کرتیر و تنسر هر دو نام خاصند نه عنوان. به علاوه اینکه تنسر در زمان اردشیر یکم میزیسته اما فعالیت کرتیر از دوران شاپور یکم شروع شدهاست. از روایتهای پهلوی چنین استنباط میشود که فعالیتهای تنسر با کرتیر تفاوت داشتهاست. بنا به روایت دینکرد کتاب چهارم،۴۱۲ اردشیر شاهنشاه پسر بابک، به راهنمایی درست تنسر آن نوشتههای دینی را که پراگنده بود در دربار گرد آورد. تنسر اقدام کرد و آن بخشی را که مورد قبول بود پذیرفت و مطالب دیگر را از اعتبار ساقط دانست و این را نیز فرمان داد که «از این پس در نظر ما هر تعلیمی همان است که از دین مزدیسنا باشد زیرا که اکنون از هیچگونه آگاهی و دانش عاری نیست.» در کتابهای پهلوی هنگامی نام تنسر ذکر میشود که سخن از تدوین کتاب دینی زردشتیان است که این موبد در تدوین آن در زمان اردشیر یکم نقش اساسی داشتهاست و از این روست که نام وی در این مورد در کتابهای زرتشتی برجای ماندهاست و از سوی دیگر سعی کرتیر به استقرار حکومت دینی و تشکیلات دینی و تلفیق دین و دولت معطوف بودهاست و از اسناد باقی ماندهٔ خود او استنباط نمیشود که به مسائل علمی دینی علاقهای داشته است. بنابراین شاید بتوان گفت تنسر نقش اجرایی چندانی در سیاست دینی اوائل دوران ساسانی نداشتهاست و بیشتر فرضیه پرداز و مدون آثار مذهبی بودهاست تا سیاستمدار دینی در حالی که کرتیر برعکس مجری سخت گیر سیاستهای دینی بوده و توجه و علاقهٔ بیش از حد او به سیاست نام او را از نوشتههای دینی زدوده است.
نظرات شما عزیزان: